بخواهید، داده می‌شود – فصل سوم
فصل سوم – خودت خالق واقعیت و تجربیات خودت هستی
خلاصه فصل
“تو خالق واقعیت و تجربیات خودت هستی” یه جمله بسیار هیجان انگیز و در عین حال بسیار تامل برنگیز و چالش برانگیزِ، جمله جالب و هیجان انگیز اما در عین حال عجیب و تامل برانگیز که باعث میشه این سوال ها رو از خودمون بپرسیم:
- آیا واقعاً خودم شرایط، تجربیات، اتفاقات، شرایط مالی، شرایط عاطفی، روابط و … زندگی خودم رو خلق می کنم؟
- اگه خودم خالق شرایط و تجربیاتم هستم چرا تجربیات ناخواسته رو خلق می کنم؟
- اگه خودم خالق شراط و تجربیات زندگیم هستم، چطوری این کارو انجام بدم؟
نکته اصلی اینه که آزادی بالاترین ارزش زندگی توست، تو از همون ابتدای ورود به کره خاکی آزاد بودی که شرایط زندگیت رو خودت خلق کنی و اینو می دونستی و اگه کسی تو رو از انجام کاری نهی می کرد، با اون مخالفت می کردی و برای اینکه این مخالفت رو نشون بدی، اون کارو انجام می دادی حتی اگر به ضررت تموم می شد.
بعداً خانواده و جامعه سعی کردن سلیقه خودشون رو به تحمیل کنن و تو تا می تونستی مقاومت کردی اما در نهایت تسلیم شدی و همون سرنوشت و آینده ای رو که اونا برات درنظر گرفته بودن، قبول کردی.
اما هنوزم میل به آزادی درون تو زنده است، شاید این حس دیگه مثل زمان کودکیت قدرتمند و شعله ور نباشه اما هیچ وقت خاموش نمیشه و هنوزم این باور و آگاهی درونت وجود داره که “تو خالق زندگی خودت هستی”.
- از اینکه دیگران بهت بگن چکار بکن و چکار نکن خوشت نمیاد
- از اینکه دیگران با خواسته های قلبی تو مخالفت کنن خوشت نمیاد
اما به دلیل فشارهای خانواده، جامعه، رسانه ها و … به این نتیجه رسیدی که اونا خیر و صلاح تو رو بهتر از خودت تشخیص میدن بعلاوه اینکه گوش کردن به توصیه های دیگران راحت تر از اینه که خودت بخوای تصمیم بگیری و مسئولیت انتخاب هات رو به عهده بگیری، به همین خاطر قید رویاهاتو زدی و بیخیالشون شدی.
اما اطاعت از خواسته ها و نظرات دیگران و منصرف شدن از اهداف و رویاهای خودت بر خلاف وجود الهی، بخش اصلی وجودت یعنی بخش غیرمادی و روح توست بنابراین وقتی این کارو می کنی (بر خلاف روح الهی و بخش غیرمادی خودت رفتار می کنی) احساس بدی داری و ما می خواییم بهت یادآوری کنیم که هیچ کس حق نداره مسیری برای زندگی تو انتخاب کنه چون تو خودت خالق زندگی خودت هستی.
نکته دیگه ای که باید به خاطر داشته باشی اینه که خوشبختی و شادی پایه و اساس جهانِ. خوشبختی همواره به سمت تو در جریان است، تنها کاری که باید انجام بدی اینه که در مقابل ورود اون به زندگیت مقاومت نکنی و مثل نفس کشیدن اجازه بدی وارد زندگیت بشه.
باید مثل نفس کشیدن آرام باشی و اجازه بدی خوشبختی و آرامش تمام زندگیت رو پر کنه. توی این کتاب می خوام دوباره به یادت بیارم که چطوری اجازه بدی خوشبختی، سلامتی، ثروت و شادی توی زندگیت جاری بشه.
- میدونی همین الان چه اتفاقات و حوادثی در جهان به نفع تو در جریان هست؟
- میدونی وجود تو چقدر اهمیت داره و چه کمکی می تونه به تکامل جهان بکنه؟
- می دونی چقدر مقدس و ارزشمند هستی؟
می خواهیم تا به شکوه و ارزش خودت آگاه بشی، اگه هوشیار باشی میتونی شکوه و عظمت خودت رو در تک تک لحظات زندگی ببینی، می تونی در
- همزمانی ها و هماهنگی هایی که جهان برای رسوندن تو به خواسته هات انجام میده
- ورود انسانهایی که به شکل معجزه آسا وارد زندگیت میشن تا جواب سوال هات رو بدن یا کمکت کنن
- اتفاقات و شرایطی که به نفع تو تغییر می کنن
عظمت و قدرت خودت ببینی.
تو به این کره خاکی اومدی که شادی و لذت بی کران رو تجربه کنی، اینو یادت باشه.
نکات کلیدی فصل
آزادی، بالاترین ارزش زندگی
- از ابتدای حضور در دنیای مادی آزاد بودید
- در مقابل سلب آزادی مقاومت می کردیدبعداً خانواده و جامعه نظرات خود را تحمیل کردند
- انرژی که در اندیشه من جاری است همان انرژی است که جهان را آفریده، پس به هرچه بتوانم فکر کنم می توانم آن را خلق کنم
-
عاشق این هستم که خودم را در این بدن مادی بریزم
سعادت، پایه و اساس این جهان
- سعادت همواره به سوی شما در جریان است
- مانند نفس کشیدن دریافتش کنید
- فقط مقاومت نکنید
درک شکوه زندگی
- هوشیار باشید
- همزمانی ها و هماهنگی ها
- ورود انسان ها
- اتفاقات و شرایط
درباره این سوال ها فکر کن و توی دفترت به اونها پاسخ بده و نظرت رو در بخش کامنت ها برام بنویس:
· آیا واقعاً خودم شرایط، تجربیات، اتفاقات، شرایط مالی، شرایط عاطفی، روابط و … زندگی خودم رو خلق می کنم؟
· اگه خودم خالق شرایط و تجربیاتم هستم چرا تجربیات ناخواسته رو خلق می کنم؟
· اگه خودم خالق شراط و تجربیات زندگیم هستم، چطوری این کارو انجام بدم؟
· آیا تجربه ای دارم که ثابت کنه خودم خالق شرایط و تجربات زندگیم هستم؟
· مقاومتی که ازش صحبت کرده یعنی چی و چطور میشه مقاومت رو کنار گذاشت؟
ما آزادی خودمونو فراموش کردیم و جبر اجتماع رو پذیرفتیم. در صورتی که مجدد بهش آگاه بشیم قفل ذهنی ما باز میشه و محدودیتهای ما کمرنگتر میشه.
دقیقاً همینطور هست و درواقع با اجتماع و باید و نبایدهای اجتماع، مدرسه، والدین، دوستان و بخصوص رسانه ها همانیده شدیم و اونها رو درست می پنداریم. اما به نکته جالبی اشاره کردید که اگه درگ درست و مناسبی از اون داشته باشیم، میتونه کلید آگاهی و کلید خلق زندگی دلخواه باشه و اون مفهوم “آزادی” هست. می تونید توضیح بدید منظورتون از آزادی چیه؟